سانایسانای، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

سانای ، شهره پاکی

چند دونه عکس

  نوش جونت رفته بودیم روستا یه سطل  خالی بود گذاشتی رو سرت بابات خواست ازت عکس بگیره نزاشتی وچشماتو بستی و براهمین خوردی زمین ودندونت خون اومد و زانوت هم زخمی شد گریه کردی وبهانه پارک رو گرفتی بابات وعمو (شوهر خاله) بردنت چشمه ،برگشتنی یه تخته پیدا کرد وبا اره برید و با دریل سوراخ کرد وبرات این تاب سنتی را درست کرد حالا هر وقت بریم می تونی تاب بازی کنی.     بادکنک ماری از خودم بزرگتره   ...
5 شهريور 1390

یه روز

  عزیز مامان هفت ونیم صبح از خواب بیدار شدی وبا صدای بلند صدام زدی جوابتو دادم شروع کردی به دعوا که چرا لحاف کشیدی روی من ؟مگه نگفتم لحاف نکش . چرا در تراس را بستی ؟زود باش باز کن .    مدتی هست عادت کردی شبها  بدون لباس خواب می خوابی واجازه نمی دی پتو یا لحاف روت بکشم باید در تراس را هم باز بزاریم . دو سه روزه هوا سرد شده شبها در رو می بندیم بخصوص هم دیشب بارون وتگرگ شدیدی اومد اون موقع توی حموم داخل تشت بازی می کردی از روشنایی حموم که بیرون مشخصه رعد وبرق رو دیده بودی من تو آشپزخونه بودم ومتوجه نبودم وتو صدام زدی وگفتی که رعد وبرق می زنه می خواد بارون بیاید بازهم چیزی متوجه نشدم برگشتم آشپزخونه که بابات...
4 شهريور 1390

روز کارمند

  عزیزم امروز روز کارمنده فکر کنم نمی دونی کلمه کارمند  یعنی چی.به زبان خودت حرف بزنم کارمند یعنی من، منی که صبح تا عصر تو را تنها می زارم می رم سر کار .  از عوض تو به مامان دریا ،به مامان علی وزهرا کوچولو  روز کارمند را تبریک می گم امیدوارم همیشه موفق باشند.از دوستای وبلاگی هم دقیق نمی دونم کدوم مامان مهربون وفداکار کارمنده که با ذکر اسمش بهش تبریک بگم البته شاغل بودن بعضی هاشون می دونم ولی شغل شریفشون نه . بهر حال مامان های کارمند روز کارمندمبارک ...
4 شهريور 1390

کارت دعوت و هدیه تولد سه ساگی

کارت دعوت تولد که خودم طراحی کردم تابلو فرش هدیه تولدت از طرف من و بابات   بعد از اتمام مراسم  شمع را خودت روشن کردی تا کاملا تموم شد. این عکسها رو گرفتم فرستادم تا در وب سایت همون کارگاهی که فرش رو برات بافتن قرار بدن.   ...
2 شهريور 1390