برف و قصه قدیمی
سحرگاه دوشنبه ١١ دیماه چند دونه برف بر زمین نشست . ظهر موقع برگشت از مهد ،پیاده رویی که آفتابگیر بود برفاش آب شده بود ولی این قسمتی که ما اومدیم سایه بود هنوز برفاش مونده بود خواستی از این سمت بریم تا برف بازی کنی .قربون خدا، نمی دونم چه حکمتی داره امسال تا امروز برف درست و حسابی ندیدیم خدایا رحمتت را از ما دریغ نفرما . اوشاقلار های سالیلار قارلاری کومبالیرلار قار گولسین آتیلار قیش گلیبب ای اوشاخلار شاختا بابا گلیبدی ...