زادگاه بابا بهروز (بابا بزرگ)
اردیبهشت ماه ٩٠ با بابا بهروز، مامان وخاله ینا به زادگاه بابا بهروز رفتیم روز جمعه بود برا همین زن عمو هم با بچه هاش ونوه هاو...اومده بودن .خونه پدری پر شده بود از صدای هیاهیو بچه ها وبزرگ ترها. به یاد اون قدیما افتادم که بچه بودم مادر بزرگ خدا بیامرز زنده بود وبچه های عمو هم اینجا زندگی می کردن وما هم بیشتر روزهای تعطیل می اومدیم. کور داغی دور نمایی از روستا - با خاله ینا و پسر عمو ی من به طرف کور داغی می رویم. مزرعه ای کنار چشمه پر بود از گل گاو زبان کلی چیدیم البته از کوهپایه هم نعناع کوهی و کاکوتی چیدیم. ...
یه سفر کوتاه به ماکو
یه روز از خرداد ماه ٨٩ سه تایی باهم رفتیم ماکو. ازشهرسنگی ماکو ،کاخ سردار ماکو ،دخمه فرهاد ،صخره نوردی وشهر بازرگان دیدن کردیم وشب هم مهمان یکی از اقوام بودیم خرداد89 لاله زار - سفر ماکو کاخ سردار ماکو محوطه کاخ سردار ماکو ...
سانای به بانه می رود
خرداد ماه به اتفاق خاله اینا رفتیم بانه .این سفر دوم تو به بانه بود . موقع رفتن، ناهار را در این جای باصفا کنار رودخونه خوردیم .رودخونه ماهی وخر چنگ داشت چون قلاب ماهی گیری تو ماشین نبود باسبد ماهی وخرچنگ گرفتیم. تو شهر بانه هم کلی تو بازار ها گشتیم وخرید کردیم برا تو هم چند دست لباس خریدم سفر خوبی بود خیلی خوش گذشت. ...
سانای در دشت نمک (دریاچه ارومیه)
روزجمعه٢٣ اردیبهشت بابا می خواست بره شبستر ما رو هم با خودش برد،هر وقت شبستر میریم به بندر شرفخانه هم سر میزنیم دیدن دریاچه ارومیه دردآوره چند سالیه که آب دریاچه پسروی کرده ودریاچه تبدیل شده به شوره زار باید قدری داخل دریاچه خشک راه بری تا به آب برسی روی تلی از نمک جسد پرنده هارا میبینی به هوای آب به دریاچه زدن بالهاشون نمکی ده دیکه قادر به پرواز نشدن ومردن سانای و بابا حسین این هم عکس سال 89 دریاچه ارومیه هست به امید روزی که شاهد دریاچه پر آب باشیم. ...
سانای در نخجوان شهریور 89
مدرسه ای در نخجوان قیز بلاغی موزه سنگی ...
سفر نامه تابستان 88
موزه سنندج نازی،آفتاب چشاتو اذیت می کنه بستی معبد آناهیتا -کنگاور کرمانشاه - طاق بستان کرمانشاه - طاق بستان مجتمع فرهنگی و تفریحی بیستون سانای در بیستون - فرهاد تراش بیستون غار آبی علیصدر آبشار گنجنامه همدان کتیبه گنجنامه گنجنامه همدان مقبره شیخ الرئیس ابو علی سینا محوطه مقبره ابو علی سینا مقبره بابا طاهر عریان کارگاه بابات مسیر قزوین - رشت ماسوله خداحافظ مسافر کوچولو فومن شهر مجسمه ها ساحل گیسوم ساحل گیسوم ...
سفر شمال
هر سال تابستون ما یه مرخصی یک ماهه داریم که نصف آن تشویقیه .تابستون ٨٩ من از ١٧ تیر ماه مرخصی گرفتم بابات هم کارگاهشون چند روزی تعطیل کرده بود داشت می اومد خونه مون. آقاجان اینا باخونواده عمه(مامان دریا) وعمو اکبر ونامزدش هفدهم راهی شمال شدن که هم عمه را ببینند و هم هوایی تازه کنند . ما هم ١٨ تیر راه افتادیم که به اونا برسیم. نزدیکی های ظهر بود که بار سفر را بستیم ناهار را نرسیده به سراب خوردیم ویکسره تا گردنه حیران رفتیم، از تونل که رد شدیم انگار دنیای دیگه ای بود همه از ماشینا پیاده شده بودن ومحو تماشای طبیعت زیبا بودن ما هم چند دقیقه ای نفس تازه کردیم و دوباره راه افتادیم جاد...