سفر شمال

هر سال تابستون ما یه مرخصی یک ماهه داریم که نصف آن تشویقیه .تابستون ٨٩ من از ١٧ تیر ماه مرخصی گرفتم  بابات هم کارگاهشون چند روزی تعطیل کرده بود داشت می اومد خونه مون. آقاجان اینا باخونواده عمه(مامان دریا) وعمو اکبر ونامزدش هفدهم راهی شمال شدن که هم عمه را ببینند و هم هوایی تازه کنند . ما هم ١٨ تیر راه افتادیم که به اونا برسیم. نزدیکی های ظهر بود که بار سفر را بستیم ناهار را نرسیده به سراب خوردیم ویکسره تا گردنه حیران رفتیم، از تونل که رد شدیم انگار دنیای دیگه ای بود همه از ماشینا پیاده شده بودن ومحو تماشای  طبیعت زیبا  بودن ما هم چند دقیقه ای نفس  تازه کردیم و دوباره راه افتادیم جاده ترافیک بود بیشتر از معمول اونجا وقت تلف کردیم حدود ١١ شب به رضوانشهر خونه عمه رسیدم 

سانای درگردنه حیرت آور حیران

چند روزی مهمون عمه بودیم باهم کنار دریا ، ماسوله، قلعه رودخان، فومن و... رفتیم همه لحظه های سفر شمال به یاد ماندنیه کنار دریا، اون ماسه های داغ ،شالیزارها،جاده ماسوله بااون مزارع چای،کلوچه داغ فومن و مجسمه های زیبا در همه گوشه شهر، بساط ناهار در کنار رودخانه خروشان ،ماسوله با اون خونه های پلکانی، قلعه رودخان با اون جاده با صفاش همه وهمه دیدنییه.

 سانای در ساحل  تازه آباد- رضوانشهر

سانای در ماسوله

سانای در شالیزار - خشکبیجار

در بعضی استانها از جمله گیلان به دلیل گرمای زیاد دو روز بعد از عید مبعث را تعطیل اعلام کردن درنتیجه شوهر عمه هم با ما راهی رامسر شد صبح راه افتادیم قدری در تالاب انزلی توقف کردیم وناهار را در لنگرود مهمان شوهر عمه بودیم و عصر رسیدیم رامسر .خانواده شوهر عمه رامسر هستن مهمون اونا بودیم بعداز قدری استراحت با دریا ینا وعمو اکبر وزن عمو رفتیم تله کابین . تله کابین رامسر دریا را به جنگل وصل می کنه تو خیلی خوشت اومده کابین ها که از روبرو رد می شدند تو ذوق می کردی اون بالا هم خیلی خوش گذشت موقع برگشتن در  محوطه  سرسره بازی کردی .شام رادر پارک جنگلی  صفارود خوردیم  و تو هم کلی با زهرا و دریا بازی کردی .

سانای برفراز تله کابین رامسر

این بالا چه دیدنیه

سانای در جنگل بالای تله کابین - دور وبر رو بپام یهو حیوون وحشی نیاد 

سانای در ساحل رامسر

صبح روز بعد دریاینا موزه کاخ رامسر رفتن چون ما سفر قبلی رفته بودیم دیگه نرفتیم  با عمو اینا ساحل رفتیم نزدیک ظهر همه اونا برگشتن رضوانشهر ولی ما می خواستیم تا محمود آباد بریم از اونا جدا شدیم دوباره راهی شدیم .

سانای در ساحل چالوس

بیاین آب پیدا کردم

پس اسبش کو؟!

پارک نوشهر

پارک جنگلی سیسنگان- واقعا جالبه یه طرف جاده دریا طرف دیگش جنگل .

در ساحل ماسه ای محمودآباد هم خیلی بازی کردی یه اردک بادی هم خریدیم با بابات شب زدی به دریا تا 11 شب تو آب بودی .

موقع برگشتن در رویان تابلو آبشار آب پری توجهمون رو جلب کرد فاصله اش تا اونجاکم بودبنابراین اونجا رفتیم جاده خلوتی داشت که از میان جنگل بکر ودست نخورده می گذشت خود آبشار جالب نبود ولی مناظر جاده دیدنی بود.

در آستار هم توقف کردیم چند ساعتی در بازار گشت زدیم با اینکه می گفتم چیزی نمی خوام بخرم با اینحال کلی خرید کردم ویه تاب قرمز خوشگل هم برا تو خریدم آقاجان اینا می خواستن  شب را در شورابیل  اردبیل بمونن ما هم غروب راه افتادیم بریم به اونا ملحق بشویم. کلی در شهر بازیش بازی کردی البته به بابات بیشتر از تو خوش گذشت .صبح هم به طرف خونه حرکت کردیم صبحونه رو پارک سراب خوردیم و تو سوار کالسکه شدی وپارک رو دور زدی. ظهر شکر خدا به سلامتی خونه رسیدم این سفر هم به پایان رسید وخاطره شرینش در ذهنمان ماند.