سانایسانای، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

سانای ، شهره پاکی

ماجرای رفتن به دندون پزشکی

1390/4/29 12:38
1,765 بازدید
اشتراک گذاری

 

اولین مسواک

عزیزم دندوناتو کرم خورده .با اینکه  مسواک می زنی وشکلات هم زیاد نمی خوری. بردیم دندونپزشکی گفتن باید دندان پزشک کودکان ببینه . وقت گرفتیم رفتیم اونجا مطب پر بود از بچه های همسن وسال تو هر کسی داخل  می رفت آقای دکتر یه هدیه ای بهش میداد نوبت ما شد داخل رفتیم اونجا هم شیطونی می کردی از مبل مخصوص همراه بیمار بالا می رفتی تا دکتر دهنتو خواست ببینه گریه کردی، نوشت برا رادیولوژی. دو جا رفتیم چون بچه بودی قبول نکردن بالاخره یکی نوبت داد برعکس مطب خیلی آرام وساکت بود ی دور از انتظار بود . عکستو برا دکتر نشون دادیم برا چندتاش وقت داد و علتش هم گفت  خوردن شیره.  عزیزم تو خیلی کم غذایی ازبس غذا نمی خوری شبا گرسنه ات می شه بیدار می شی شیر می خوری( باید تو لیوان مخصوص خودت باشه حتما هم با نی بخوری. یادمه یه شب شیر تو خونه نبود چهار نصف شب بود که شیر خواستی  خیلی گریه کردی  آقاجان ینا هم بیدار شدن  اونا هم تو خونه  نداشتن . با بابات  رفتیم شهرو گشتیم اصلا مغازه ای باز نبود برگشتیم خونه  بالاخره آقاجون رفت در خونه سوپر مارکت محله واز خواب بیدارش کرد وبرا تو شیطون بلا شیر گرفت ) . نصف شب خوابالویی دیگه نمی شه دهانتو شست . تاکید کرد بعد از شیر خوردن حتما دندوناتو مسواک بزنم خلاصه بعد اون دیگه خودت هم قبول می کردی نصف شبا   مسواک بزنی .خلاصه برا پر کردن دندون اصلا همکاری نکردی دکتر گفت اگه همکاری نکنه نیمه بیهوش کنیم بابات هم  قبول نکرد ،گفت دندونش خراب باشه بهتر از بیهوشیه ایشاله که دردشون نمی گیره تا 7 ساله بشی خودشون بریزن 0ضمنا به دندون پزشک خانوادگیمون هم نشان دادیم تا خواست ببینه همچی گریه کردی و دکترو نشگون گرفتی  . بعد از اونوقت هر موقع من یا بابات می ریم دندون پزشکی با ما نمیای می مونی پیش خاله دکتر هم همیشه می گه عجب دختر شیطونیه منو نشگون گرفت .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)