سانایسانای، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

سانای ، شهره پاکی

سانای به باغ وحش می رود

  شنبه ٤ تیر ماه سالگرد ازدواج خاله بود برا همین دعوت کردن شام  بریم باغلار باغی. جمعه هم جهاز کشون زن عمو بود یه تیکه از اساس مونده بود قرار شد بابا بره کمک عمو وآقاجان بعد بریم تبریز .ساعت هفت ونیم عصر راه افتادیم بابات از قبل  قول داده بود که ببره باغ وحش تو هم هی از باغ وحش سوال می کردی شیر چی کار می کنه ؟آدمو می خوره ؟ از این قبیل حرفا . خلاصه به باغ پرندگان یا باغ وحش رفتیم انواع پرنده ها طاووس ،قرقاول،کبک ،طوطی، عقاب ،مرغ وخروس،قناری،مرغ عشق  و....حیوانهای وحشی شیر،گرگ،روباه،خرس ،سگ،میمون،شتر مرغ،خرگوش ،گوزن ،آهو،بز کوهی و... را دیدی اصلا جرات نمی کردی  نزدیک قفس ها بری هرچی می...
2 مرداد 1390

اولین ها

  ا ولین گریه تو موقع به دنیا اومدنت کردی که این گریه با همه گریه ها فرق می کنه گریه زنده بودنته که همه رو با این گریه شاد کردی امیدوارم که هیچ وقت گریه نکنی . اولین خنده تو که دیدم  سه ساعت بعد از تولدت بود ان شاله که همیشه بخندی دختر نازم . اولین بار که سوار ماشین شدی روز  دوم تولدت بود  که از بیمارستان به خونه مون رفتیم . اولین بار روز دوم زندگیت حموم کردی . اولین بار روز دوم زندگیت ناخنوناتو عموت گرفت . اولین بار روز سوم زندگی تو مهمونی شرکت کردی مهمونی مراسم نامگذاری خودت بود عزیزم . اولین بار روز چهارم جهت کنترل به دکتر رفتی الحمداله زردی هم نداشتی. اولین دندونت ٢ شهریور ٨٧ ...
2 مرداد 1390

سانای واستخر بادی

تابستان 89 این استخر رو سال 88 از بانه برات خریدیم . هوا گرم شده کار ما هم در آمده هر روز باید اینو پر کنیم  بعضی روزا شده سه بار آب تنی کردی یه روز هم غروب بود می خواستی آب تنی کنی بابات هم  مجبور شد استخر رو بیاره تو حموم اونجا بازی کردی . جمعه 24 تیرماه 90 ...
1 مرداد 1390

سانای در دانشکده

  عزیزم امروز ٢٧ تیر ماه برای اولین بار با مامان اومدی دانشکده. همیشه می گفتی دوست دارم باهات برم. تابستون هم دانشکده خلوته برا همین اولین بار آوردمت خیلی خوشحالی فقط یه ذره وقتی صدای باباتو از تلفن شنیدی  گریه کردی می خواستی با اون بری .بعدا هم همانطور که از عکسها  دیده میشی رفتی بالای میز ومشغول تدریس شدی.الان هم روصندلی من بالا پایین می ری وبرا خودت می خونی. ...
29 تير 1390

ماجرای رفتن به دندون پزشکی

  عزیزم دندوناتو کرم خورده .با اینکه  مسواک می زنی وشکلات هم زیاد نمی خوری. بردیم دندونپزشکی گفتن باید دندان پزشک کودکان ببینه . وقت گرفتیم رفتیم اونجا مطب پر بود از بچه های همسن وسال تو هر کسی داخل  می رفت آقای دکتر یه هدیه ای بهش میداد نوبت ما شد داخل رفتیم اونجا هم شیطونی می کردی از مبل مخصوص همراه بیمار بالا می رفتی تا دکتر دهنتو خواست ببینه گریه کردی، نوشت برا رادیولوژی. دو جا رفتیم چون بچه بودی قبول نکردن بالاخره یکی نوبت داد برعکس مطب خیلی آرام وساکت بود ی دور از انتظار بود . عکستو برا دکتر نشون دادیم برا چندتاش وقت داد و علتش هم گفت  خوردن شیره.  عزیزم تو خیلی کم غذایی ازبس غذا نمی خوری ...
29 تير 1390