سانای در دانشکده
عزیزم امروز ٢٧ تیر ماه برای اولین بار با مامان اومدی دانشکده. همیشه می گفتی دوست دارم باهات برم. تابستون هم دانشکده خلوته برا همین اولین بار آوردمت خیلی خوشحالی فقط یه ذره وقتی صدای باباتو از تلفن شنیدی گریه کردی می خواستی با اون بری .بعدا هم همانطور که از عکسها دیده میشی رفتی بالای میز ومشغول تدریس شدی.الان هم روصندلی من بالا پایین می ری وبرا خودت می خونی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی