روز مادر
مادر...
کاشکی میشد بهت بگم چقدر صداتو دوست دارم
چقدر مثل بچگیام لالاییاتو دوست دارم
سادگیاتو دوست دارم خستگیاتو دوست دارم
چادر نماز و زیر لب خدا خداتو دوست دارم
کاشکی رو طاقچه ی دلت آینه و شمعدون میشدم
تو دشت ابری چشات یه قطره بارون میشدم
کاشکی میشد یه دشت گل برات لالایی بخونم
یه آسمون نرگس و یاس تو باغ دستات بشونم
بخواب که میخوام تو چشات ستاره هامو بشمرم
پیشم بمون که تا ابد دنیارو با تو دوست دارم
دنیا اگه خوب اگه بد با تو برام دیدنیه
باغ گلای اطلسی با تو برام چیدنیه
به سلامتی دو بوسه !
اولی وقتی بچه به دنیا میاد
مادر میبوستش ولی بچه نمیفهمه!
دومی وقتی مادر از دنیا میره و
بچه میبوستش ولی دیگه مادر نمیفهمه
تو ای مادر که یک عمره دلت با غصه دم سازه
صبوری های تو مادر ، منو به گریه می اندازه
مثل یک طفل خواب آلود ، من محتاج آغوشم
از آن لالایی هات مادر ، بخون بازم توی گوشم
برای سرنوشت من ، تو دلواپس ترین بودی
برای اشک های من ، همیشه آستین بودی
تو ای همیشه غم خوارم ، تو ای محرم ترین یارم
به نام نامی مادر ، همیشه دوستت دارم
نوازش کن مرا با دست که فرزند تو غمگینه
کی می خواد بعد از این تو قلب من جای تو بنشینه
گل من روزگار روزی تو رو از شاخه می چینه
در آغوشم بگیر مادر که رسم روزگار اینه ، که رسم روزگار اینه
تو ای همیشه غم خوارم ، تو ای محرم ترین یارم
به نام نامی مادر ، همیشه دوستت دارم