طولانی ترین شب سال 91
دخترک سیاه چشم من:
گرد آمدیم،
شبچره ای بود و آتشی،
گفت و شنود و قصه و نقلی ز سیر و گشت ...
وقتی که برشکفت گل هندوانه، سرخ
در اوج سرگذشت
یلدا، شب بلند، شب بی ستارگی
لختی به تن طپید و به هم رفت و درشکست
با خانه می شدیم که گرد سپیده دم
بر بام می نشست .
سیاوش کسرایی
یادی از گذشته
یلدای 90
http://sanay.niniweblog.com/post131.php
یلدای89
یلدای 88
بابا قزوین بود ما هم حال وحوصله عکس گرفتن نداشتیم
یلدای 87
یلدای 86
خواب بودی عکس نداری
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی