شب چهارشنبه سوری و شب عید
دخترکم
عمر سال 91 هم به پایان رسید آنچه از سال 91 باید در تقویم زندگی تو نوشته شود وارد شدنت به اجتماع بود عزیزم حتما تو در آینده خاطرات زیادی از مهد رفتن خواهی داشت خاطرات شیرینی که سعی کردم با نوشتن شان برایت ماندگار کنم .این روزا خیلی می پرسی که از زمان بچگی من چی نگهداشتید و این سوال تو، مرا مصمم کرده تا بیشتر برایت نگارم .
گل همیشه بهار من، هر چند که این پست را در روزهای آخر اولین ماه بهار دل انگیز برایت می نویسم ولی مربوط به آخرین شب چهارشنبه سال گذشته هست .چهارشنبه سوری برای همه ما یاد آور خاطرات شیرین زیادی است به خصوص هم که آخرین شب چهارشنبه 91 مصادف بود با 29 اسفند یعنی شب عید یا به زبان خودمون "بایرام آخشامی" .برای همین شور ونشاط فراوانی داشت .
برای اولین بار به تنهایی از روی آتیش پریدی . دور آتیش می گشتی واین شعر را که توی مهد یاد گرفتی می خوندی.
شب چهارشنبه سوری
آی بچه ها شادی کنید
همگی دست بزنید
از روی آتیش بپرید
همگی باهم بگیم
سرخی تو از من زردی من از تو
آی بوته بوته بوته
بشنو دلم چی گفته
سرخی تو از من زردی من از تو