سانایسانای، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

سانای ، شهره پاکی

حس استقلال

1391/12/9 11:05
543 بازدید
اشتراک گذاری

زمانی که از مهد به خونه برمی گردیم جلوتر از من راه می روی واز من می خواهی با هات حرف نزنم ومردم فکر کنند که تو تنهایی از مهد می یایی این چند مدت که می رفتیم خونه بابا بهروز ینا (مامان صغری  رفته شمال) سر کوچه می ایستادی و من تنهایی وارد منزل می شدم و تو بعد از چند دقیقه می اومدی و مامانم هم باید از پنجره  نگات می کرد تا ببینه که تنهایی و بعد با تعجب می گفت سانای خودت  تنهایی اومدی وتو هم با قیافه جدی می گی آره با تاکسی اومدم .

سانای

سانای

در یکی از این روزها هم که حس استقلال در وجودت جوانه زده بود خواهش کردی که اجازه بدم خودت تنهایی داخل سوپر مارکت محله بری و لواشک بخری و خودم  هم جلوی دید نباشم تا صاحب مغازه فکر کنه که تنهایی اومدی  .

بعد پرسیدم چطوری خرید کردی ؟گفتی : گفتم سلام بی زحمت یه لواشک بدین.  این هم اولین خریدت به تنهایی بود .البته برات توضیح دادم که این اولین وآخرین باره بچه ها نباید تنهایی از مغازه چیزی بخرند و شکر خدا هم که منطقی هستی و قبول کردی .

 فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز                                   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان ماهان
9 اسفند 91 23:51
سلام سانای جون.سلام مامانی.تمام پستهای غیبتم رو خوندم.ان یکاد رو هم پشتش خوندم. هزارماشالله به باهوشترین دختر.
مامان نیایش
12 اسفند 91 10:19
عزیزم ما شا الله حسابی بزگ شد هدیگه خانوم شده یه پارچه خانوم مبارک باشه اولین خریدت به تنهایی نیایش که هنوز نمیتونه ازم پول میگیره وارد مغزه هم میشه اما چشم تو چشم آقای فروشنده هه که میشه خخخخخخخخ برمیگرده پیش من میگه خودت برو بخر خدا نکنه یه وقت قیافه طرف هم یه کمی نا مهربون باشه که دیگه هیچی فرار رو بر قرار ترجیح میده هههههههه
مامان فتانه
12 اسفند 91 18:29
افرین به این دخملی که دوست داره مستقل باشه
شیما
13 اسفند 91 10:29
سلام عزیزم. ممنون که به من سر مزنی. من بخاطر مشغله شدید کاری مرتب نمیتونم بهت سربزنم. عذر منو قبول کن این حس استقلال بچه ها هم خیلی جالبه! عجب راههایی هم پیشنهاد میده خودش! ایوللللل
مامان اسرا واسما
16 اسفند 91 7:48
سلام مامان خانمی اینقدر دیر اومدم که مجبور شدم همه اون پستایی رو که نخوندمو بخونم فقط میتونم بگم هزار ماشالله خدارو هزاران بار شکر که فرشته های بااستعداد وباهوشی بهمون هدیه داده