سانایسانای، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

سانای ، شهره پاکی

اسباب بازیها

1390/8/1 14:25
4,635 بازدید
اشتراک گذاری

 

قفسه کمد-  ماشین های سانای(چند تا دیگه خونه بابا بهروزه )

عزیزم اون تفنک مشکیه مال بابات بوده که الان بهت داده.

موبایل بیسیم دار مال خاله جون بوده بهت داده

عزیزم وقتی پلیس بازی می کنی  ماشین پلیس ، اون دستبند که روی ماشین پلیسه ، بی سیم وسه تفنگ برا خودت ،بابات ودریا برمی داری وبازی می کنی وبه دست خلافکار ها دستبند می زنی .

ماشین صورتی بزرگه رو مامان آیناز برات خریده

بقیه را یا بابات خریده یا از لپ لپ و سک سک در اومده. آخه قبلا بابات خیلی سک سک می خرید روزی میشد که سه یا چهار سک سک می خرید ومن هم دعوا می کردم می گفت به یه بار شاد شدنش می ارزه  .

یه قفسه حیوون

از ایناهم خرگوش بزرگ رو عمو اکبر خریده وموتور سوار رو  مامان دریا خریده.

لوازم خانگی البته چند سرویس ظرف وظروف دیگه همراه با گاز و قابلمه و٠٠ داری

اتو را مامان آیناز و سرویس چای خوری رو مادر بزرگ.

این قفسه هم عروسکاته  البته چندتای دیگه که توی کمدت جا نشدن به در ودیوار هم آویزون کردم

عروسک بزرگه  سمت چپ رو عمه خریده

مو فرفری وکلاه سبز رو مامان شایان(دختر دایی من) خریده.

مو قهوه ای رو عمو اکبر ،  عروسک کچل رو خاله و هاپو رو مادر بزرگ

خرس خوابیده رو با عروسک خاله خریده

خرس رو عمه ، پت رو زن عمو  و خار پشت رو عمو اصغر

پلنگ صورتی رو عمه ،جو جو رو مامان عسل ،سگ دانشمند ، گربه وخرس رو خاله خریده

اینو مامان آیناز خریده

 واما این عروسکها ماجرا دارن

عروسک بزرگ رو،کوچولو بودی عمه برات خریده بود. چون نسبت به اون یکی ها کم خطر بود داده بودم با هاش بازی کنی، خیلی دوستش داشتی هر جا می رفتیم می بردیم یادمه شمال رفته بودیم یکی از بچه ها برداشته بود وقایمش کرده بود با خواهش ازش گرفتم که بدون اون گریه می کنی و اما وسطی رو رفته بودیم اسباب بازی فروشی تا برات ماشینه کنترل دار بخریم ،تو دوتا از این عروسکها عین هم برداشتی راه افتادی  وگفتی بابا بیا بریم هر چی کار کردیم نتونستیم از دستت بگیریم تو پاساژ همچی گریه می کردی که آبرومونو بردی هر چی گفتم از اینا داری یکی دیگشو بردار قبول نکردی بالاخره من یکی را با دوز وکلک ازت گرفتم ودادم دست فروشنده وبه جاش عروسک خوابیده موزیکال را برداشتم .سومی رو هم رفته بودیم بازار بابات همین جوری خرید چون می دونست از این مدل  عروسکا دوست داری البته از خودت هم پرسید باز می خوای از اینا داشته باشی که خودت هم خواستی .

عکس اینا رو می گرفتم برام توضیح میدادی :این دوتا باهم داداشن .کوچولو هم آبجی ایناست .پسرا  اسماشون محمد وشایان و دختره اسمش پریساست .

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان نیایش
28 مرداد 90 14:38
خوش به حال سانای جون با این همه اسباب بازی های خوشگل شاد باشی همیشه گل ناز راستی خانومی برای قابل عکس ها توی وبلاگ نیایش توی سایر پیوند ها یه لینک هست به اسم فریم عکس از اونجا هر چی رو خواستی می تونی انتخاب کنی و بعدش عکست رو آپلود کنی اگه مشکلی داشتی بازم بپرس
مامان اسراواسما
29 مرداد 90 17:55
چون نامه جرم ما به هم پیچیدند بردند به دیوان عمل سنجیدند بیش ازهمگان گناه مابود ولی ما را به محبت علی(ع)بخشیدند. با عرض تسلیت در لیالی قدر این حقیر را ازدعای خیرخویش فراموش نکنید.التماس دعا