سانایسانای، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

سانای ، شهره پاکی

عروسی عمو

  شنبه 18 تیرماه عروسی عمو بود . از جمعه تا یکشنبه مراسم جشن داشتیم عزیزم روز عروسی خیلی رقصیدی ولی جمعه شب وشنبه شب بعد از شام زود خوابیدی طبق معمول عکس تکی نزاشتی ازت بگیریم فقط به زور  یه دونه تو محوطه تالار عروسی بابات ازت گرفت .ان شاله خوشبخت  شن به پای هم پیر شن.       ...
4 مرداد 1390

اولین واکسن

  دو ماهگی حدود ساعت ده رفتیم اولین واکسنو زدی خیلی میترسیدم که تب کنی برا همین اونروز رفتم خونه آقاجان ینا . هر ٦ساعت باید قطره استامینوفن بهت می دادم و یخ می زاشتم رو جای واکسن . از ساعت ٣بعد ظهر  تا غروب یکسره گریه کردی وفقط تو بغلم قدم می زدیم .شب هم  ساعت کوک کردم هر یه ساعت به  یه ساعت بیدار می شدم وتبتو کنترل می کردم شکر خدا شب راحت خوابیدی. ...
4 مرداد 1390

علاقه مندی های سانای

  دختر گلم بیشتر از همه به پارک وتاب بازی علاقه داری                                                            روزی نیست که با بابات  پارک نری.باید بابات تاب رو از قسمت جلو محکم بکشه جلو و هل بده ماشالله خیلی شجاعی اصلا نمی ترسی از سرسره به صورت خوابیده میای پایین . وقتی من باشما پارک میرم بیشتر وقتا دلهره دارم که خدا نکرده طوری بشی معمولا ...
2 مرداد 1390

سانای به باغ وحش می رود

  شنبه ٤ تیر ماه سالگرد ازدواج خاله بود برا همین دعوت کردن شام  بریم باغلار باغی. جمعه هم جهاز کشون زن عمو بود یه تیکه از اساس مونده بود قرار شد بابا بره کمک عمو وآقاجان بعد بریم تبریز .ساعت هفت ونیم عصر راه افتادیم بابات از قبل  قول داده بود که ببره باغ وحش تو هم هی از باغ وحش سوال می کردی شیر چی کار می کنه ؟آدمو می خوره ؟ از این قبیل حرفا . خلاصه به باغ پرندگان یا باغ وحش رفتیم انواع پرنده ها طاووس ،قرقاول،کبک ،طوطی، عقاب ،مرغ وخروس،قناری،مرغ عشق  و....حیوانهای وحشی شیر،گرگ،روباه،خرس ،سگ،میمون،شتر مرغ،خرگوش ،گوزن ،آهو،بز کوهی و... را دیدی اصلا جرات نمی کردی  نزدیک قفس ها بری هرچی می...
2 مرداد 1390

اولین ها

  ا ولین گریه تو موقع به دنیا اومدنت کردی که این گریه با همه گریه ها فرق می کنه گریه زنده بودنته که همه رو با این گریه شاد کردی امیدوارم که هیچ وقت گریه نکنی . اولین خنده تو که دیدم  سه ساعت بعد از تولدت بود ان شاله که همیشه بخندی دختر نازم . اولین بار که سوار ماشین شدی روز  دوم تولدت بود  که از بیمارستان به خونه مون رفتیم . اولین بار روز دوم زندگیت حموم کردی . اولین بار روز دوم زندگیت ناخنوناتو عموت گرفت . اولین بار روز سوم زندگی تو مهمونی شرکت کردی مهمونی مراسم نامگذاری خودت بود عزیزم . اولین بار روز چهارم جهت کنترل به دکتر رفتی الحمداله زردی هم نداشتی. اولین دندونت ٢ شهریور ٨٧ ...
2 مرداد 1390

سانای واستخر بادی

تابستان 89 این استخر رو سال 88 از بانه برات خریدیم . هوا گرم شده کار ما هم در آمده هر روز باید اینو پر کنیم  بعضی روزا شده سه بار آب تنی کردی یه روز هم غروب بود می خواستی آب تنی کنی بابات هم  مجبور شد استخر رو بیاره تو حموم اونجا بازی کردی . جمعه 24 تیرماه 90 ...
1 مرداد 1390