چندتا عکس وخاطره از امسال
پا تو کفشه بزرگترها کردی بابا بهروز به خاطر عمه اینا همه را ناهار دعوت کرده بود توهم با بابات رفتی پمپ بنزین بعداز چند دقیقه با این حیوون بادی برگشتین بهش می گی حاجی یاتماز چندی پیش دیدیم حاجی یاتمازت پنچر شده خودت گفتی باقیچی گوششو بریدم بابات چسب زده باز هم زودبه زود پنچر می شه آخه همیشه یه قیچی تو دست داری وکاغذ ها رو ریز ریز خرد می کنی ویا اشکال رو در می آری به شیشه کمدت می زنی . روستا سیزده...