سانایسانای، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

سانای ، شهره پاکی

غافلگیر می کنی

1391/1/26 14:49
699 بازدید
اشتراک گذاری

 تازگی ها کلمه غافلگیر را یاد گرفتی کارهای غافل گیر کننده انجام می دی تا به قول خودت منو غافل گیر کنی .ولی بیشتر  جوابهایی که به من میدی منو  غافل گیر می کنه.

عصر باهم تلویزیون تماشا می کردیم برنامه نوجوانان در مورد سخت گیری والدین با نوجوانان صبحت می کرد یک نمایش را نشان می داد که دختر نوجوان با دوستاش تلفنی قرار گذاشت تا باهم به نمایشگاه نقاشی برن . ولی  مامانش گیر میداد که کجا می ری ؟با کی میری؟ با چی میری ؟و... .خلاصه اجازه نداد دخترش بره .دختر شروع به گریه کردن کرد .رو به تو کردم وگفتم وای چه دختر حرف گوش نکنی! میبینی ،مامانش اجازه نمی ده بره ،نشسته گریه می کنه .در جواب من گفتی: نه ،مامان اون باید بره چون به دوستاش قول داده.

قبلا هم گفتم وابستگیت به بابات بیشتره  وهمیشه هم می گی بیشتر از همه بابا رو دوست دارم ولی شواهد چیزی دیگه ای نشون می ده(سانای جان هدف من ازنوشتن اینکه چه کسی را دوست داری زنده نگهداشتن خاطرات توست چون بعضی ها از کارها وحرفهای کودک به مرور زمان از یاد خودش وپدر ومادرش می ره وگرنه عشق بین کودک و پدر و مادر یک مسئله بدیهی است ) . وقتی من وبابات از دست هم ناراحت می شیم و تو احساس کنی فوری می یای منو بغل می کنی و به بابات عصبانی می شی که با مامان من دعوا نکن.حالا نمی دونم این دوست داشتن پنهان توست ویا ترحم  نسبت به من . 

می پرسم :سانای توکه بابا رو بیشتر دوست داری پس چرا نصف شب از خواب بیدارمی شی می آیی سرت را می زاری روی بازوی  من می خوابی ؟ جواب می دی آخه اگه سرم رو  ،رو بازوی بابا بزارم بازوی بابا درد می گیره تعجبمن هیچی دیگه !

داخل ماشین بغل من نشسته بودی بهت گفتم :تو که بابا رو بیشتر از من دوست داری  برو بغل بابات بشین .گفتی بغل بابا بشینم اونوقت تصادف می کنه .

ظهر بهت می گم سانای بیا ناهارت را بخور در جواب می گی من بدون بابا نمی تونم غذا بخورم از گلوم پایین نمی ره.

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان پریسا
26 فروردین 91 15:17
ای دختر شیطون بلا شما هم مثل پریسا شدی؟ وقتی بابا باشن دیگه کاری به مامان نداره و همین که مامان رفت جایی گریه راه میفته ......اخر نفهمیدم کدوم یکی رو میخواد
مامان رها
26 فروردین 91 17:23
سلام بلا خانوم هزار ماشا الله به این هوش آفرین دخمل خوب راستی مامانی غصه نخور رهای من هم شدیدا بابابییه چیکار میشه کرد ..........
مامان سهند
27 فروردین 91 8:35
خیلی بدههههههههههههه آدم لجش میگیرههههههه این هم از مشکلات دختر داشتن امیدوارم هرجا هستید شاد باشید و در کنار هم خوشحال عزیزم از همدردیتون خیلی خیلی ممنونم شما یکی از بهترین دوستای من هستید. امیدوارم همیشه زندگیتون بر وفق مراد باشه
مامان علی
27 فروردین 91 10:26
قبلا هم بهت گفتم مامانی این یکی که از کفت رفت بهتره بری یکی دیگه بزایی برای خودت چقدر از حاضر جوابی این دختر خوشگله باهوشت به وجد میام عزیزم. ناراحت نباش دوست حالا سانای یکم هم شمارو دوس داره
مامان مانی
27 فروردین 91 11:31
سلام ............. آخه امان از این احساسات بچه ها ...... به وبلاگ مهد مانی جونم هم سر بزنید ..... http://mahdniyayesh.niniweblog.com
ریحانه کوچولو
27 فروردین 91 15:55
ای دختر شیطون بلا چقدر حاضر جوابی
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
29 فروردین 91 14:39
قربون این دختر حاضر جواب بابایی. مامانی سانای جون هردوتون رو به یه اندازه دوست داره اما خیلی بروز نمیده تا تو خماریش بمونین.حتما به بابایی هم چیزایی میگه که شما نیستین بفهمین
مامان نیایش
29 فروردین 91 17:33
وای سانای گلم اینقدر حاضر جواب بود و ما نمیدونستیم عزیزم قربون اون محبت کردنت نیایش که هنوز اینقدر جواب نمیده هم از این غافلگیری ها میکنه امان از دست شما بچه هاتو مامان و بابا رو به یه اندازه دوست داری فقط زیادی باهوشی
مامان ماهان
29 فروردین 91 18:39
چه دخمل شیطون بلایی چقدر حاضر جوابیهاش باحاله
مامان سها
3 اردیبهشت 91 9:24
خوش به حال اين باباي خوشبخت ... خيلي بلا شده دخملتون ها ...