سانایسانای، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

سانای ، شهره پاکی

اولین روز مهد

1391/7/1 11:02
1,118 بازدید
اشتراک گذاری

ماه مهر

اول مهرماه ٩١ است . ساعت ٧ صبح از خواب ناز بیدارت کردم تا راهی مهد کودک شوی خیلی خوشحالم که آمادگی لازم را برای مهد رفتن پیدا کردی. با ذوق و اشتیاق خاصی آماده رفتن شدی سفارش هایی که باید می کردیم را دوباره تکرار کردیم همه را قبول کردی .تا دم در مهد کودک من وبابات همراهیت کردیم و به خاطر اینکه شلوغ نشه به اولیا اجازه ورود نمی دادن باهم وارد حیاط مهد شدیم با نگاهم بدرقه ات کردم تا از پله ها بالا رفتی و داخل شدی.

سانای

سانای

سانای

سانای

خاطرات كودكي زيباترند
يادگاران كهن ماناترند

---------------------------------------------------

روز چهار شنبه ٢٩ شهریور ساعت ١٠ صبح جلسه اولیا با مربیان بود باهم به مهد رفتیم من داخل سالن جلسه رفتم وتو به اتاق بازی . همانطور که انتظار داشتم فوری دو تا دوست پیدا کردی ویه شعر هم یاد گرفتی

آفرین صد آفرین،هزار وسیصد آفرین، دختر خوب ونازنین ،فرشته روی زمین ،بپا یهو نخوری زمین ، از پله های زیر زمین ،زیر زمینش موش داره هزار تا خرگوش داره.

---------------------------------------------------

پست های قبلی مرتبط با مهد کودک یاد دوران دبستان و پیش به سوی آموزش

 

                                       فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
          

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان نیایش
1 مهر 91 18:36
عزیزم مبارکت باشه اولین روز مهد رفتنت وای اگه بدونی چه قدر امروز به من سخت گذشت قدر مامانت رو بدون که خیلی مهربونه راستی مامانی نمی دونم هنوز به خاطر 5 روز عقب بیفته یا نه ولی خیلی مهم نیست شما هم خودت رو اذیت نکن به این خاطر چه فرقی میکنه به خاطر چند روز باشه تازه برای دختر که بهتره اینجوری سنش کمتر معلوم میشه در آینده اگه یه سال عقب باشهممنونم که پیشمون اومدی دختر گلت رو ببوس
مهرانه مامان مهرسا
1 مهر 91 19:48
مباركه مبارك ايشالا دانشگاه بري خاله
مامان ساينا
2 مهر 91 11:01
مباركت باشه گلم...معلومه كه خوشحالي و حسابي بهت خوش مي گذره...انشا... شاهد موفقيتهاي بعديت هم باشم
مامان ریحان عسلی
2 مهر 91 11:03
سلام من رمزو براتون خصوصی گذاشتم دیدید؟
مامان نيروانا
2 مهر 91 15:42
خداي من چه ماه شدي دختر ناز!!! چقدر خانوم و خوشگل با اون يونيفرم خوشگل و اون پلاك گلي مثل خودت قشنگ! ساناي عزيزم، مهرت روزافزون و مبارك باشه هميشه. دوسِت دارم
شيما
2 مهر 91 17:32
سلام عزيزم. خيلي ممنون كه به وبلاگ من سر زدي. قسمتي از نوشته هاتو خوندم ... خيلي خوشم اومد ... خيلي به دلم نشست ... واااي كه چقدر از اين عكسي كه گذاشتي مربوط به شعر "بوي ماه مهر" خوشم اومد! سيوش كردم. واقعا دستت درد نكنه! بازم بهم سر بزن. براي من و همه زنهايي كه منتظرن حس مادر بدون رو تجربه كنن دعا كن. ممنون.
محیا یعنی تمام زندگی
3 مهر 91 11:25
سانای خانم اولین روز مهد رفتنت مبارک باشه انشاالله مراحل بالاتر تحصیلی بهترین ها رو برات آرزومیکنم موفق باشی
شيما
3 مهر 91 12:35
دوباره سلام به توصيه ات عمل كردم و يه قسمت هايي از وبلاگ شبنم جون رو خوندم. الهي كه هيچ زني آرزو به دل نمونه و مادر بشه. راستي من با اجازه لينكتون ميكنم. شما هم اگه دوست داشتي اين كارو بكن. ممنون
مامان نیایش
3 مهر 91 23:05
مامان خورشید
4 مهر 91 10:43
مبارکه عزیزم. الهی شیرین ترین روزهات توی این مهد باشه. برای تبریک تولدت هم روزشماری می کنم.
کلبه دل
5 مهر 91 10:31
سلام ممنون که بهم سر زدی دختری قشنگی داری انشالله موفق باشه چرا این فکر رو کردی خانمی لینکت کردم
مامان علی
5 مهر 91 23:07
*بخوان به نام پروردگاری که تورا خلق کرد* سانای جون اولین گامهای کوچکت رو به سمت قله های علم و دانش بهت تبریک می گم. قدمهات مانا و استوار . تا رسیدن به اوج برات دعا می کنم عزیزم .
مامان علی
5 مهر 91 23:09
راستی خاله جان یونیفرمت هم خیلی خیلی بهت میاد نانازترت کرده عزیزم. ان شالله که دوستای خوب و گلی هم پیدا کنی و مامان خوبتم بیاد و اینجااز شیرینیات توی این روزهای شیرینت واسمون بگه
مامان نیایش
6 مهر 91 9:45
سلام ممنونم عزیزم از حضورت و تبریکت خیلی محبت کردی دوست خوبم براتون ارزوی سلامتی و شادی دارم
مامان سها
6 مهر 91 13:23
جیگر ... چقدر لباسات خوشگله و بهت میاد ... ایشالا موفقیت هاتو با بابایی و مامانی جشن بگیری ... ورودت به مهد کودک رو تبریک میگم بوس