سانایسانای، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

سانای ، شهره پاکی

من از آمپول نمی ترسم

1390/8/7 10:14
1,788 بازدید
اشتراک گذاری

 

سانای گلم،چند شب پیش  تب داشتی توی خواب ناله می کردی وسرفه هم می کردی از خواب بیدارت کردیم در عالم خواب و بیداری  استامینوفن ودیفن هیدرامین دادیم خوردی قرار شد فردا عصر بابات که اومد بریم دکتر . بعداز شام رفتیم خونه علی وزهرا کوچولو .صدرا اینا هم اونجا بودن بهت خوش گذشت با صدرا بازی کردی با علی هم ماشین سواری ،توب بازی ونقاشی کشیدین موقع برگشتن می خواستیم بریم دکتر گفتی اول باید پارک بریم بعد دکتر .بابات هم که هیچ وقت در مقابل خواسته های تو نمی تونه مقاومت کنه رفتین  پارک. ما هم (من،آقاجان،مادر بزرگ ) توی ماشین نشستیم .ماشالله بابات خیلی باحوصله هست  از سر کار که برمی گرده کلی باهات بازی می کنه من خسته می شم از بس می گم بیا بشین خستگی در کن  یه چایی بخور ولی اون همچنان مشغول بازی با تو می شه بارها شده تا نصف شب باهم بازی کردین.خلاصه عزیزم باهم رفتیم اورژانس خانم دکتر معاینه ات کرد شربت و آمپول برات نوشت الهی فدات شم مثل آدم بزرگا رفتی روی تخت دراز کشیدی تا آمپولت را بزنند فدات شم که غرورت اجازه نمیده ترس وجودت را نشان بدی .اصلا یه کلمه هم نگفتی نمی خوام آمپول بزنم میخواستی گریه کنی میگفتی من خوابم میاد به راحتی آمپولت تزریق شد برگشتیم .سانای جان نه تنها اون شب بلکه هیچ وقت به خاطر دارو خوردن اذیتم نکردی .

چند روز طول کشید تا حالت بهتر بشه در این مدت که بی حال بودی به خاطر تو حال بابات بدتر از تو بود الهی هیچ کودکی مریض نشه الان شکر خدا بهتری .

سانای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان نیایش
7 آبان 90 10:41
آفرین به این دخملی که از آمپول نمیترسه و خوب داروهاش رو میخوره کاش اینجا بودی یه کم با نیایش هم حرف میزدی و بهش یاد میدادی که باید چه جوری دارو بخوره ان شا الله که هر روز بهتر بشی و دیگه هم مریض نشی دختر گل
مامان رها
7 آبان 90 11:07
آفرین به این دخمل خوب و زرنگ و شجاع که از آمپول نمیترسه
مامان نیایش (کتاب آفرینش)
7 آبان 90 11:40
سانای جون امیدوارم که تا حالا خوب خوب شده باشی . دوست داریم من و نیایش .
مامان پریسا
7 آبان 90 18:42
خدا رو شکر که سانای جان بهتر شده. همیشه سلامت باشید.
مامان ماهان عشق
7 آبان 90 19:10
سلام عزیزم.سانای جون چطوره؟ درمورد سوالتون:اون لوگوی ماهان رو از تو اینترنت دیدم.یه کم تغییرش دادم و توی wordجمله در عمق قلبم آرزویی و اون علامت قلب رو اضاف کردم.بعدش با دکمهPrt Scازش عکس گرفتم و اون عکسو آپلود کردم.سپس به صورت کد html دراومده و توی ویرایش قالب پایین صفحه وارد شده.اینجوری پایین همه پستا دیده میشه. امیدوارم توضیحم کامل بوده باشه.سانای عزیزمو ببوس.
مامان ریحانا
8 آبان 90 9:37
سلام الان چطوره حالش بهتره ایشالا من واسه پست ملخ کامنت گذاشته بودم چه با سختی آخه اصلا کد امنیتی نمی اومد دیدم تایید نکردید یا ارسال نشده براتون ؟