سانایسانای، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

سانای ، شهره پاکی

پروژه سخت پر کردن دندون

1390/11/15 15:16
2,730 بازدید
اشتراک گذاری

 

عزیزکم  سانای

بالاخره روز موعود فرا رسید 9 بهمن قرار شد ببریم تا دندونت پر بشه. راستش به قول مادر بزرگت من بیشتر از تو می ترسیدم ،ولی امیدوارم بودم این دفعه به خیربگذره چون خیلی با هات حرف زده بودم  و آمادگی پیدا کرده بودی. خودت مراحل پر کردن دندون را دیده بودی ولی باز با دریا  برات توضیح دادیم که دکتر می خواد چی کار کنه، قرارشد که دختر خوبی باشی.  عصر بابات که از سر کار اومد آماده شدیم بریم دریا را هم با خودمون بردیم تا دلگرمی برات باشه. مطب شلوغ بود فکر کنم باز دنبال بهونه بودی دفعه قبل که اومده بودیم چند تا مجله دندون پزشکی روی میز بود  اونا را از من می خواستی هر چه می گفتم اونا رو برداشتن، بیا از این روزنامه ها بدم قبول نمی کردی می گفتی من می خوام عکس دندون ببینم. یه جوری سرت را گرم کردیم تا نوبت مان رسید چهار تایی وارد اتاق  شدیم روی صندلی دراز کشیدی ودکترت  آمپول زد فقط یه ذره گریه کردی بهت خندیدیم و گفتیم بیا بریم توی آینه نگاه کنیم الان دهنت  کج می شه لپت بی حس می شه ، با اینا حرفا و  با سر به سرت گذاشتن دوباره رفتیم داخل اتاق دختر گلم با شهامت تمام روی صندلی نشست و آماده پانسمان شد بار اول آب که به صورتت پاشید یه حالت لرز گرفتی بابات دستت را گرفت و آروم شدی تا اینکه دکتر با موفقیت پانسمان کرد و برای 29 بهمن وقت داد تا ببریم پر کند .

آفرین دختر  با شعور وفهمیده من

سانای در دندان پزشکی

سانای بعد از زدن آمپول بی حسی

 

سانای در حال پر کردن دندان

جایزه سانای

این هم جایزه آقای دکتر برای سانای

جایزه بابا برای سانای

این عروسک رو دفعه قبل که دندون پزشکی رفته بودیم بابات برات گرفته بود .

این دفعه هم   شیر  بزرگ می خواستی که روش سوار بشی . که موقع برگشتن  مغازه ها بسته بود دیگه نشد بخریم .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

رعنا(مامان سیما)
12 بهمن 90 19:27
سلام همشهری عزیزم من شما رو لینک کردم خوشحال میشم شما هم لینک بکنید. بووووووووووس برای سانای
مامان سها
12 بهمن 90 22:42
آخي دندون ... دركت مي كنم ساناي جون ... راستي براي خودت خانومي شدي ها ... قالب جديد وبت هم خيلي قشنگه
ندا مامان ميايش
15 بهمن 90 12:49
الهي ... اميدوارم كه ديگه دندون درد نداشته باشي خاله . دوست داريم من و نيايش .
ریحانه کوچولو
15 بهمن 90 15:17
الهي ... اميدوارم كه ديگه دندون درد نداشته باشي
زهره مامان نیایش
15 بهمن 90 18:10
عزیزم دختر باهوش و آرومی هستی آفرین به تو ایشالا که دیگه دندون درد سراغت نیاد عزیزم
مامان پریسا
15 بهمن 90 18:54
آخی عزیزم. چرا دندون درد. ولی آفرین به دختر شجاع
مامان رهام
16 بهمن 90 13:00
آخي نازي،از الان درد دندون!!! ايشاا... ديگه هيچوقت دندونت درد نگيره
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
17 بهمن 90 18:18
آفرین به دختر شجاع
مونا
22 بهمن 90 22:45
سلااااااااااااااااام به سانای عزیزم و مامان مربونش..فداتون بشم یه مدته واقعا نتونستم بیام و بهتون سر بزنم...بازم مرسی که تولد علی رو تبریک گفتید..خیلی دوستتون دارررررررررررریم.........بوووووووووووووووووس
مامان سهند
23 بهمن 90 17:39
آفرین به این دختر شجاع و باهوش هدیه هات هم خیلی قشنگه مامانی چرا از الان دندون درد؟؟ اگر اطلاعاتی دارید برای اینکه سهند دندونش اینطور نشه لطفا بهم بگید
مامان ماهان
26 بهمن 90 15:12
آفرین به دخمل شجاع الهی که دیگه دندونت هیچ وقت درد نگیره