پروژه سخت پر کردن دندون
عزیزکم سانای بالاخره روز موعود فرا رسید 9 بهمن قرار شد ببریم تا دندونت پر بشه. راستش به قول مادر بزرگت من بیشتر از تو می ترسیدم ،ولی امیدوارم بودم این دفعه به خیربگذره چون خیلی با هات حرف زده بودم و آمادگی پیدا کرده بودی. خودت مراحل پر کردن دندون را دیده بودی ولی باز با دریا برات توضیح دادیم که دکتر می خواد چی کار کنه، قرارشد که دختر خوبی باشی. عصر بابات که از سر کار اومد آماده شدیم بریم دریا را هم با خودمون بردیم تا دلگرمی برات باشه. مطب شلوغ بود فکر کنم باز دنبال بهونه بودی دفعه قبل که اومده بودیم چند تا مجله دندون پزشکی روی میز بود اونا را از من می خواستی هر چه می گفتم اونا رو برداشتن، بی...