دخترم بهونه گیر شده
دخترک سیاه چشم من هر روز سراغ آیناز را از من می گرفتی می پرسیدی چند شب باید بخوابیم تا آیناز بیاد ؟ الان ٥ روزه که آیناز اینجاست ولی از روز چهارشنبه که اومده تو بیقراری .طوری که بعد از ظهر چهارشنبه به خاطر تو مجبور شدم یک ساعت مرخصی بگیرم و زودتر بیام خونه. امروز هم بعد از ناهار اجازه نمی دادی برم دانشکده . می گفتی :زنگ بزن مرخصی بگیر. گفتم :نمی شه اگه نرم بیرونم می کنن. در جواب گفتی :چه بهتر اونوقت همیشه پیشم می مونی . گفتم اونوقت دیگه پول نمی دن که برای تو وسایل بخرم . گفتی: من هیچی نمی خوام محتویات همه سک سک ها تکراریه من دیگه سک سک نمی خوام اسباب بازی هم خیلی دارم .بخری تکراری می شه. (داخل...