سانایسانای، تا این لحظه: 16 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

سانای ، شهره پاکی

جشن یلدا در مهد کودک

عزیزکم سانای:  6 روز از زمستان می گذرد. امروز هوا یه کم سرده . امسال بر خلاف سالهای گذشته هوای شب یلدا خیلی دل انگیز بود خبر از سوز وسرما و برف و یخبندان نبود .هوا کاملا بهاری بود و به شدت باران می بارید  من تا حال چنین شب یلدایی به عمرم ندیده بودم واقعا به وجد اومده بودم . روز چهارشنبه 28 آذر به مناسبت شب یلدا در مهد کودک  جشنی برپا کردند. این عکس را از سایت مهد کودک کپی کردم به محض اینکه عکسهای گرفته شده در مهد به دستم برسه در این قسمت قرار می دم .                     &nbs...
6 دی 1391

همه جا رنگ سپید

دختر پاییزی من روزهای آخر پاییز را پشت سر می گذاریم .امروز صبح تا قدم بیرون گذاشتیم همه جا را به رنگ سپید دیدیم. برف آمده شبانه رو پشت‌بام خانه برف آمده رو گل‌ها رو حوض و باغچه‌ی ما زمین سفید هوا سرد ببین که برف چها کرد رو جاده‌ها نشسته رو مسجد و گلدسته برف قاصد بهاره زمستان‌ها می‌باره سلام سلام سپیدی! دیشب ز راه رسیدی؟ شاعر:پروین دولت‌آبادی روزگارت همیشه سپید شنبه ٢٥ آذرماه ٩١ ...
25 آذر 1391

اجازه می دی ...

دخترکم : ظهر که می یام مهد دنبالت فاصله بین مهد تا خونه را پیاده می رویم در بین راه فرصتی است تا از کارهایی که در مهد انجام دادی حرف بزنیم .  دیروز توی راه مهد سانای :مامان اجازه می دی من با علی اصغر دوست بشم . یه ذره فکر کردم گفتم: باشه دوست بشین ولی زیاد باهاش دوست نشو. سانای : یعنی چی زیاد باهاش دوست نشو .  من :منظورم اینه که بیشتر با دخترا دوست باش وکنار دست دخترا بشین . سانای:چرا زیاد دوست نشم . من:چون اون پسره بیشتر دوست داره با تفنگ وماشین بازی کنه وتو دختری ،دوست داری با عروسک بازی کنی . برای همین موقع بازی حوصله ات سر می ره. . . امروز صبح موقع رفتن به مهد سانای : بابا اجازه می دی من با علی...
21 آذر 1391

باز هم سوال و جواب

داشتی کارتون تماشا می کردی سانای : مامان وقتی به دختر می گن پرنسس ، در مقابل به پسر چی میگن؟ من: میگن شاهزاده. سانای: شاهزاده یعنی پسر شاه ؟ من : بله . سانای: مامان الان دیگه شاه وجود نداره؟ من : چرا بعضی جا ها هست . سانای : نه مامان، دیگه وجود نداره  .چطور قدیما غول یا دیو وجود داشته الان دیگه نیستن نابود شدن . شاه هم اون قدیما بوده که نابودش کردن . راستی مامان شاه را کی نابود کرده ؟ من: ... ...................................................................................... امسال وقایع تاسورا وعاشورا را خیلی خوب درک می کنی از من می پرسی . سانای :مراسم سینه زنی توی تهران هم هست ؟ من:آره. سانای: توی...
17 آذر 1391

16 آذر روز دانشجو

  روز دانشجو گرامی باد       یار دبستانی من، با من و همراه منی   چوب الف بر سر ما، بغض من و آه منی   حک شده اسم من و تو، رو تن این تخته سیاه   ترکه ی بیداد و ستم، مونده هنوز رو تن ما   دشت بی فرهنگی ما هرزه تموم علفاش   خوب اگه خوب ؛ بد اگه بد، مرده دلای آدماش   دست من و تو باید این پرده ها رو پاره کنه   کی میتونه جز من و تو درد مارو چاره کنه ؟   (سروده :منصور تهرانی)       عکس مربوط به دوشنیه 27 تیر ماه سال 90  - دانشکده http://sanay.niniweblog.com/pos...
15 آذر 1391

تاریکی زمین...

دخترکم : امروز یکشنبه       ١٢/٩/١٣٩١ شمسی                        ٢/١٢/٢٠١٢ میلادی                        ١٧/١/١٤٣٤ قمری                       تو ٥ سال و ١ماه ٢٤ روز سن داری .................................................... این روزها می گویند: ناسا پيش بيني کرده است که در...
13 آذر 1391