سانای در این روزها
دخترم سانای جمعه ٦ آبان از خواب بیدارشدیم دیدیم اولین برف پاییزی بر زمین نشسته.از پنجره اتاق که نگاه کنی کوه میشو را می بینی که کلاه سفیدی از برف بر سرش گذاشته . دخترم سانای دیگه بزرگ شدی سفره را خودت پهن می کنی ووسایل هاشو می چینی . یه پازل برات خریدم نقشه ایران عزیزمان هست .قصدم از خریدش این بود که نقشه را یادت بدم الان دریاها رو برام نشون میدی اسم بعضی از استان ها رو با مرکزشون را میدونی وبرام نشون می دی از جمله آذربایجان شرقی - تهران - البرز - گیلان - خراسان عزیزم یه قیمی (game)هست با نام farmerخیلی بهش علاقه داری بابابات...
نویسنده :
مامان وبابا حسین
15:47